تنهایی پرهیاهوی من

ساخت وبلاگ
امروز فک کنم جلسه چهارمم با دکتر د بود. جلسه خوبی بود بهم گفت حواسم به پیامای ناخودآگاهم باشه چون اون دائم داره تخریبم می کنه و میخاد منو بکشه پائین که هیچ کاری نکنم. جلسه ازین نظر خیلی خوب بود که وسطاش متوجه شدم قدرت ناخودآگاه من چقدرررر زیاده و چقد دست کمش گرفته بودم تا همین امشب. یعنی اصلا نقش خرد این وسط صفر بوده اون یکه تاز میدان زندگیم بوده. ازین به بعد ولی حواسم بیشتر بهش هست. دکتر د گفت باید ثانیه به ثانیه فکرتو مانیتور کنی و جلوشو هرجا لازمه بگیری. نکته مهم دگ این بود که گفت تا وقتی آشفته همین تیپ آدمای مثل شوهرتو جذب می کنی و انتخابای بعدیتم همین شکلی و در همین سطح خواهد بود. گفت اون جونور(بیرونیه) داره باهام میاد هرجا می رم و دائم با منه. واقعا قویه لعنتی  کثافت. درونیه رو می گم. کلا خراب کرده زندگیمو اما اگه حواسم بهش باشه می تونم شادیو تجربه کنم ازین به بعد.  بعد جلسه اون وایساد در خونه توی ماشین اما نیومد دنبالم منم با حس و حال بهتری که پیدا کرده بودم پیاده رفتم تا بزرگمهر بعدم با اتوبوس اومدم. کلافه ا نبودم به هیچ وجه. الانم اومدم کاپوچینو و کرانچی فلفلی خوردم تنهایی پرهیاهوی من...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

مشاهده یادداشت خصوصی

تنهایی پرهیاهوی من...
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

برگشتم خونه. ساعت یک ربع به پنج عصره. از حدود ظهر که بیدار شدم یه بند دارم کار می کنم توی خونه و هنوز کلی کار برای انجام دادن هست. توی مغزمم که شلوووغ. اوووف. الان ازون وقتاییه که باید به صدای خرد جون گوش بدم. چون اگه بخام به استرسام میدون بدم رسما دیوونه می شم.  چند روزیه ننوشتم نمی دونم از کجا شروع کنم به نوشتن سعی می کنم همه چیو بنویسم تا مغزم خلوت بشه چون در هر صورت تا قبل از این کار نمی تونم برم سراغ کار.  دمنوش گل گاو زبون و بهارنارنج با نبات درست کردم نوش جان کنم. الانم یه ویفر کوچیک خوردم که شوهر دیشب که رفت نوار بخره خریده بود. پری لعنتی بعد شش روز و گشتن توی دوتا شهر قصد قطع شدن نداره. اونجام که بودم حسابی شدید بود بیشعور.  توی این چند روز خط قرمز خوراکیای سوپرمارکتیو رد کردم. فک کنم به خاطر استرس بودن توی خوابگاه بود. دوست جان اومد پیشم چیپس و پفک آورد که از هردوتاش کلی خوردم. شکلاتی که خانم توی فروشگاه از روی لطف و محبت که به درددلش گوش داده بودم داد خوردم. بستنی حصیری خوردم. علاوه بر اینا توی هواپیما هم رفتنی هم برگشتنی ناگت مرغ و آبمیوه پاکتی و قرص نعنا خور تنهایی پرهیاهوی من...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

خوب چند روزه زیاد خوشحال نیستم. زیاد گریه می کنم زیاد حوصلم سر می ره و زیاد اضطراب دارم. حساس شدم اصلاحات مقاله دم آخر خیلی ناراحتم کرده می ترسم. هرچند می دونم اون جونور درونه که منو می ترسونه وگرنه این مساله برای هرررر کسی ممکنه پیش بیاد. اما کلا حالم گرفته است دیگه ساعت دو و نیمه یکی دوساعت دیگه می خوام برم کافی شاپ سر خیابون برای اولین بار که عنوانای فصل اولمو بنویسم. تا الانم دشتم امتحان شنبه رو می خوندم که یه درسش تموم شد دوتا درس دیگه ام فردا. شنبه روز مهمیه. صبح باید زنگ بزنم به سردبیر مجله. بعدش امتحان paper و oral بعدم وقت مشاوره دارم با دکتر د.  اه کلی نوشته بودم پرید تا همین جا سیو شده. پرشین بلاگ نکبت از خواب باحال دیشبم نوشته بودم که توی اون مکان جادویی کنار رودخونه دوچرخه سواری می کردم. روی دوچرخه بزرگ مشکی که کاملا بهش مسلط بودم و دستامم گاهی توی هوا باز می کردم. ازون مکان جادویی که خیلی آرامش عجیبی داره که این بار توی دوبی یا کیش بود و پولی شده بود و منم پول نداشتم بم اما در کل داشتم توی خواب حسابی حال می کردم دیگه نوشته بودم منتظر مایکلم که بیاد خبر بیاره هشت تنهایی پرهیاهوی من...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

ساعت چار و بیست دقیقه عصره. دارم حلیم پریروزو که زیادی ام داغ شده می خورم. اومدم بنویسم یکم فکرم آزاد بشه. خیلی شلوغ پلوغ شده زندگیم خونه نامرتبه و کلییی کار انجام نداده دارم. کاش یکی دور و برم بود کمکم می کرد یا بهم روحیه می داد. خیلی خسته ام و استرسم رو هزاره. به نظر می رسه کارای من هیچوقت تموم نمی شن و خونه نکبت هیچوقت مرتب و تمیز نمی شه. دلم خونه کوچیک می خواد. با وسایل کمتر. این خونه لعنتی اصلا تمیز نمی شه همش پر خاک و آشغاله. البته شایدم به خاطر اینه که من واقعا دوسش ندارم.  حرف زیاد دارم ولی حوصله نوشتنم حتی ندارم.... می رم یه کار دیگه بکنم بلکه حالم بهتر بشه تنهایی پرهیاهوی من...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

ساعت یه ربع به دو بعدازظهره. امروز روز فایناله. از صبح ساعت ده بیدار شدم که زنگ بزنم کارشناس فصلنامه نیم ساعتی شماره های مختلف گرفتم تا یدفه یادم اومد بهم گفته بوده به شماره همراه روی سایتشون زنگ بزنم. بهترین خبری که می شد داد رو بهم داد. گفت آقای دکتر گفته لازم نیست هیچ کاری روی مقاله ام بکنم خیلی حس خوبی بود. رفتم سینک و گازو تمیز کردم حسابی. بعدم پاتختیا و آینه رو گردگیری کردم و لکه های چایی و کرم ضدآفتاب و کلی مو که ریخته بود اون پایین رو پاک کردم. لکه های چایی روی فرشم شامپو فرش کشیدم. و آشغالای دستشویی و آشپزخونه رو جمع کردم گذاشتم بیرون تا موقع رفتن ببرمشون بذارم پایین. فک کن ظرف مایع دستشویی یه سال پیش مونده بود توی کابینت دستشویی هنوز. دبه ای که زیر چکه ظرفشویی گذاشته بودم یا لاک نارنجی که توی دمپایی دستشویی زده بودم. همه رو جمع کردم ریختم توی پلاستیک زباله. خیلی دور ریختن آشغال و خلوت کردن حس خوبی داره.  تازه یه کار دیگه ام کردم بعد از نمی دونم چند هفته یا چندماه باالخره تی وی روشن کردم و وایسادم سینکو سابیدن تا درخشان و عالی شد. یه کم سریالم حتی دیدم. خونه جون گرفت تنهایی پرهیاهوی من...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

مشاهده یادداشت خصوصی

تنهایی پرهیاهوی من...
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

مشاهده یادداشت خصوصی

تنهایی پرهیاهوی من...
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

مشاهده یادداشت خصوصی

تنهایی پرهیاهوی من...
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02

مشاهده یادداشت خصوصی

تنهایی پرهیاهوی من...
ما را در سایت تنهایی پرهیاهوی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supergirl10004 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 17:02